شماره 21 / غول درون

بخش عمده‌ای از تصمیم‌های ما در زندگی به عهده‌ی بخشی از ذهن و روان ماست که هیچ هویت مشخصی ندارد. جالب این‌جاست که این بخش مرموز هیچ شباهتی به دیگر اندام‌های بدن ندارد و ابعاد و اندازه‌ای هم برای آن قابل تصور نیست. ما در لایه‌هایی از روان و ذهن خود چیزی به نام ضمیر ناخودآگاه داریم که قلمروی او در یک امپراطوری بی‌کران هم جای نمی‌گیرد. ضمیر ناخودآگاه ما از دوران کودکی پرورش می‌یابد و همراه دیگر اعضای بدن متحول می‌شود. کتاب غول درون (The Genie Within) نوشته‌ی هری کارپنتر (Harry Carpenter)، این موضوع جذاب را بررسی کرده و برخی از خصلت‌های مهم ضمیر ناخودآگاه انسان را نمایان می‌سازد.

در زندگی فراز و فرود بسیار هست و نمی‌شود برای همه‌ی برنامه‌ها و اهداف آینده، برنامه‌ریزی کرد. برخی از برنامه‌های ما اشتباه از آب در می‌آیند و خیلی از کارها ممکن است مطابق با آنچه برنامه‌ریزیکرده بودیم، پیش نروند. ما همیشه نگران آینده هستیم و به نیرویی احتیاج داریم که ذهن ما را نسبت به آنچه قرار است تجربه کنیم، آماده کند. با این وجود هیچ تضمینی نیست که اگر با کمک یک راهنمای دل‌سوز و کسب مهارت‌های خودشناسی به انجام امور بپردازیم، در همه‌ی موارد به نتیجه‌ای مطلوب دست پیدا کنیم. چرا که ما در ذهن خود از ضمیر ناخودآگاه فرمان می‌گیریم و او نیز تحت کنترل داده‌هایی عمل می‌کند که بازشناسی این داده‌ها، بدون دانش تخصصی دشوار است. بنابراین ضمیر ناخودآگاه می‌تواند به راحتی جلوی برنامه‌های آینده‌ی ما را گرفته و مسیر خوشبختی را به گودالی سیاه و شکستی ناامیدکننده هدایت کند. هری کارپنتر در کتاب غول درون، تلاش می‌کند مخاطب را از این مشکل نجات دهد.